حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

دوشنبه, ۱۷ آذر , ۱۴۰۴ Monday, 8 December , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 1 تعداد دیدگاهها : 0×
  • 1404-09-09 ساعت: ۷:۰۱
  • شناسه : 497
    بازدید 6
    1

    1 مقدمه: آیا من هم می‌توانم؟ متن زیر برگرفته از سخنرانی استاد عالی در محرم امام حسینی می باشد بسیاری از ما وقتی به یاری کردن ولی خدا، امام زمان (عج)، فکر می‌کنیم، شاید در دل خود بگوییم: «من؟ منی که یک فرد کاملاً معمولی هستم، با یک زندگی ساده و بدون هیچ جایگاه خاصی، […]

    ارسال توسط :
    پ
    پ

    1 مقدمه: آیا من هم می‌توانم؟

    متن زیر برگرفته از سخنرانی استاد عالی در محرم امام حسینی می باشد

    بسیاری از ما وقتی به یاری کردن ولی خدا، امام زمان (عج)، فکر می‌کنیم، شاید در دل خود بگوییم: «من؟ منی که یک فرد کاملاً معمولی هستم، با یک زندگی ساده و بدون هیچ جایگاه خاصی، چگونه می‌توانم در چنین جایگاه بزرگی قرار بگیرم؟» این حس خودکم‌بینی و احساس فاصله، دغغه‌ای مشترک است که ما را از برداشتن قدم‌های عملی باز می‌دارد. اما پاسخ‌های شگفت‌انگیز و امیدبخشی در دل داستان‌های قرآن و سیره بزرگان نهفته است؛ پاسخ‌هایی که نشان می‌دهند مسیر یاری کردن امام، نه از میان جایگاه‌های رفیع اجتماعی، که از قلب کارهای روزمره ما می‌گذرد.

    2 سه درس شگفت‌انگیز برای یاری کردن امام زمان (عج)

    برای آنکه بدانیم چگونه می‌توانیم خود را در صف یاران حضرت قرار دهیم، کافی است به سه نکته کلیدی و راهگشا توجه کنیم.

    2.1 نکته اول: نیازی نیست مشهور یا ثروتمند باشید؛ گمنام بودن یک مزیت است.

    اولین و مهم‌ترین درس این است که جایگاه اجتماعی، شهرت، ثروت و مقام هیچ نقشی در انتخاب شدن به عنوان یار ولی خدا ندارد. خداوند به اسم و عنوان و موقعیت ما نگاه نمی‌کند، بلکه به قلب و عمل ما می‌نگرد.
    قرآن کریم در سوره یاسین، داستان مردی را روایت می‌کند که برای حمایت از فرستادگان الهی به پا خاست. نکته جالب در نحوه معرفی این قهرمان است. قرآن نمی‌گوید «حبیب نجار» آمد، بلکه با دو ویژگی بر گمنامی و معمولی بودن او تأکید می‌کند: اول اینکه او را «رجل» (یک مرد) می‌نامد و دوم اینکه می‌گوید او از «اقصی المدینه» (دورترین نقطه شهر) آمد. این یعنی او نه از بزرگان و اشراف مرکز شهر، بلکه فردی حاشیه‌نشین و ناشناخته بود.
    «و جاء من اقصی المدینة رجل یسعی» (و از دورترین نقطه شهر، مردی شتابان آمد).
    این الگو در تاریخ نیز تکرار می‌شود. وقتی به اصحاب امام حسین (ع) نگاه می‌کنیم، اکثر ۷۲ تن، افرادی معمولی و گمنام بودند. افرادی مانند «وهب» که چوپانی مسیحی بود، در کنار بزرگانی چون حبیب بن مظاهر ایستادند. یا «جون»، خدمتکار سیاه‌پوست و سالمندی که سنش از حبیب نیز بیشتر بود و وظیفه‌اش رزمی نبود، بلکه نیرویی خدماتی بود. وقتی امام حسین (ع) در روز عاشورا به او فرمود که می‌تواند برود، او با دلی شکسته عرضه داشت: «آقا، مپسند که من فقط یار زمان خوشی‌های شما باشم و در ناخوشی، شما را تنها بگذارم.» آن‌ها از اشراف و بزرگان کوفه نبودند، اما قلبی آماده برای یاری داشتند و همین برای تاریخ‌ساز شدنشان کافی بود.

    2.2 نکته دوم: به دنبال کارهای خارق‌العاده نباشید؛ فقط کار خودتان را به بهترین شکل انجام دهید.

    همان‌طور که خداوند مردی گمنام از «دورترین نقطه شهر» را برجسته می‌کند، به کارگر ساده‌ای که تنها دغدغه‌اش درستی است نیز مقامی والا می‌بخشد. دومین تصور اشتباه این است که برای یاری امام زمان (عج)، باید به دنبال اعمال عجیب، ریاضت‌های خاص یا دستورالعمل‌های پیچیده باشیم. در حالی که راه اصلی، انجام دادن درستِ همان کاری است که بر عهده داریم.
    شهید عبدالحسین برونسی، با اینکه تنها ۵ کلاس سواد داشت، نمونه درخشانی از این اصل است. او در مشاغل ساده‌ای مانند کارگری در نانوایی، لبنیاتی و بنایی، هرگز حاضر نشد ذره‌ای از مال حرام یا کم‌فروشی در کارش وارد شود. همین تعهد به انجام درستِ کار و روزی حلال، او را به مقامی رساند که فرمانده تیپ جوادالائمه (ع) شد و مورد عنایت ویژه اهل بیت قرار گرفت. این ارتباط به حدی عمیق شد که خود شهید تعریف می‌کرد در بحبوحه جنگ، وقتی مشغول خالی کردن مهمات بودند، بانویی بلندقامت و محجبه را دید که در کنارشان ایستاده است. شهید برونسی به تصور اینکه ایشان از بانوان پشتیبانی جبهه است، جلو رفت تا بگوید نیازی به کمک نیست. اما آن بانو، بی‌آنکه نگاهش کند، فرمود: «شما برادرم زحمت می‌کشید، می‌خواهید به شما کمک ندهیم؟» شهید برونسی می‌گفت همان‌جا فهمیدم که ایشان حضرت زینب (س) است و دست و پای خود را گم کردم. کارگری که کارش را درست انجام می‌داد، به جایگاهی رسید که کمک آسمانی را به چشم می‌دید.
    این همان توصیه‌ای است که آیت‌الله خوشوقت به شهید مصطفی احمدی روشن کرد. وقتی شهید احمدی روشن از ایشان درباره وظیفه‌اش در زمان نزدیک به ظهور پرسید، آن عالم ربانی پاسخ داد: «تو هر کاری که می‌کنی خوب انجام بده… کارتو اگه درست انجام بدی، اون شیعه‌ای هستی که حضرت می‌خواد.»
    راهپیمایی اربعین، تجلی عملی این مفهوم است. در این حرکت عظیم، هیچ‌کس به دنبال کارهای خارق‌العاده نیست. یکی آب می‌دهد، دیگری کفش واکس می‌زند، و آنکه هیچ کاری از دستش برنمی‌آید، در برابر آفتاب می‌ایستد تا برای زائری خسته «سایه شود». هر کس هر کاری که می‌تواند را به بهترین شکل انجام می‌دهد و مجموع همین کارهای کوچک و درست، آن اقیانوس بی‌کران را می‌سازد.
    «اگر در جامعه ما هر کس همان کاری که دارد را درست انجام دهد، این همان جامعه‌ای می‌شود که امام زمان می‌خواهد.»

    2.3 نکته سوم: کار کوچک و خالصانه شما، در نگاه خدا بسیار بزرگ است.

    حساب و کتاب خداوند با محاسبات مادی ما کاملاً متفاوت است. در منطق الهی، دو دو تا چهار تا نیست. «دو دو تا پیش ما چهار تاست. پیش خدا چهار تا نیست… می‌تواند ۴۰، ۴۰۰ یا ۴۰۰۰ باشد.» یک عمل کوچک، اگر با خلوص نیت همراه باشد، چنان برکتی پیدا می‌کند که می‌تواند جهانی را تحت تأثیر قرار دهد.
    سرود «سلام فرمانده» را به یاد بیاورید. این اثر با بودجه‌ای بسیار اندک در یک شهرستان کوچک ساخته شد، اما چون نیت خالصی پشت آن بود، خداوند به آن چنان برکتی داد که نه تنها در سراسر ایران، بلکه در کشورهای مختلف و به زبان‌های گوناگون همه‌گیر شد.
    در دوران دفاع مقدس، در میان کمک‌های مردمی، یک قوطی کمپوت خالی پیدا شد که همراه با نامه‌ای از یک دختربچه فقیر بود. او نوشته بود که پول خرید کمپوت را نداشته، اما این قوطی خالی را آنقدر شسته تا تمیز شود و برای رزمندگان فرستاده تا در آن آب بنوشند. این هدیه کوچک و خالصانه آنقدر در چشم رزمندگان ارزشمند شد که برای نوشیدن آب در آن «صف می‌بستند». این همان برکت الهی است.
    این اصل را به خاطر بسپاریم: «کاری که خدا قبول بکنه دیگه کوچیک نیست. خدا بهش برکت میده، بزرگ میشه.»
    مرحوم کوثری، روضه‌خوان امام خمینی (ره)، در رؤیایی دید که حضرت زهرا (س) از تمام مجالس روضه‌ای که در روز عاشورا خوانده بود، فقط روضه‌خوانی چند دقیقه‌ای او برای چند کودک را قبول کرده‌اند. چرا؟ چون آن عمل، خالصانه و به دور از هرگونه ملاحظات دنیوی بود. ایشان حتی از مرحوم کوثری گله کردند که چرا چای ساده‌ای را که خودشان در آن مجلس کوچک برای او ریخته بودند، ننوشیده است. این داستان به ما می‌آموزد که ارزش عمل به خلوص آن است، نه به بزرگی و سر و صدای ظاهری‌اش.

    3 نتیجه‌گیری: اولین قدم شما چیست؟

    مسیر یاری کردن امام زمان (عج) از آنچه تصور می‌کنیم، به ما نزدیک‌تر است. این مسیر نه از میان ثروت و شهرت، بلکه از گمنامی می‌گذرد. نیازی به کارهای خارق‌العاده نیست؛ کافیست کار روزمره خود را به بهترین و درست‌ترین شکل ممکن انجام دهیم. و در نهایت، به یاد داشته باشیم که خداوند به کوچک‌ترین اعمال خالصانه ما چنان برکتی می‌دهد که از تصور ما خارج است. مرد گمنامِ حاشیه شهر، کارگرِ بی‌سواد اما درستکار، و کودکی با یک قوطی خالی، همگی چهره‌های مختلفی از یک روح پذیرفته شده در درگاه الهی هستند.
    حال، این سؤال را از خود بپرسیم: امروز، کدام کار کوچک و روزمره را می‌توانید با خلوص و به بهترین شکل ممکن انجام دهید تا در چشم امام 

    نوشته های مشابه

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.